Donnerstag, 10. September 2009

این خا نه از پا ی بست ویران است

این خا نه از پا ی بست ویران است

آ نچه که برسرزمین ایران آریا یی می گذرد، هویت و واقعیت دین اشغا لگران تازی ، در سا ختار حکومتی ایرانیان است که آ زادی وعدا لت اجتما عی را به تباهی کشا نده و با این د ستاویزدرد و مرگ را به جبر آورده و حق زیستن و شا دی را از اها لی سلب کرده تا جا ییکه از تجا وز به حقو ق مّلت هرگز ابا یی ند ارند . و هر کس که ندای آ زا دی را آواز کند، سر به سربد ارا ن می سپارد .
رژیمی که در ابتدا بر کشورمان تحمیل شد. و با نا م جمهو ری اسلامی تشکل یا فت وسپس با سیستم تمر کز بر قوای سه گا نه ( مقننه، قضاییه ، مجریه ) به رهبری ولی فقیه که خود را وارث امامان تا زی و پیا م آ ور الله می داند و مدعی قا نونی بودن این نظا م و مشروعیت الهی است. توده مردم را امت اسلا می خوانده، تا بتواند منظور طبقا تی خود را بهترعملی سازند و حقانیت ملی راانکارکرده و مردم سالاری را امری ذهنی جلوه می دهند. آنان نه به خدا پا یبندند ونه به خود آگا هی انسا ن، تنها منفعت طلبا نی هستند که مردما ن را مطیع وبرده خود می دانند. و مدام همانند آفتاب پرست رنگ می بازند، با عمامه های سیاه وسفید و با نا مها ی آخوند وملا ومکلا وشیخ ، که هرگزشا یستگی آ نرا ندارند. علم و بیرق سبز بدست می گیرند در حا لیکه از چنگا لها یشان خون می چکد و درلبا س میش ظا هر می شوند و ابلهان به دورشا ن حلقه می زنند و بانگ تقدس و کرا مت ا نسا نی سر می دهند و سپس آن نا به خردان را می درند، چرا که فراموش کرده اند ترحم بر پلنگ تیزدندان گنهکاری بود برگوسفندان. حال اصلاح طلبان با عنا وین ( پراگما تیسم ، گفتاردرمان و نظریه پرداز اینترناسیو نال، گفتگوی تمدنها و پیرو سیادت ) که مقصود و منظورشان یک چیز است : جمهوری اسلا می نه یک کلمه کم نه بیش، آشکار می شوند و در صف ( ها شمی رفسجانی، خا تمی، میرحسین موسوی، کروبی ومحسن رضایی، گروهی از آ یا ت اعظا م و.... ) و در جنا ح دیگر اصول گرا یان ( خا منه ای، ا حمدی نژاد، مصبا ح یزدی، جنتی، و جمعی هزاردستان ) که مدعی حکو مت اسلامی هستند وجمهوریت را به رسمیت نمی شناسند. در حقیقت اینا ن انگل ها ی مذهبی هستند که هما نند زالو از خون ملت ارتزاق می کنند و براحتی امنیت ورفا ه ملی را به مخا طره می انداز ند، پیروان مکتب و سیاستی اند که مقید با صول ومبا نی ا خلا قی نیست و هرگونه عملی را برا ی نیل به مقصود جا یزمیدانند. هما نطور ما کیا ول نویسنده و سیاستمدار ا یتا لیا یی ( 1469ـ1527م ) کتابی را دراین باب نو شته است عینأ به اجرا درمی آورند و با تکیه بر سر نیز ه بر مردما ن حکمرا نی می کنند . اما فراموش کرده اند : هیچگاه سر نیزه تکیه گاه مطمئنی در مقا بل خشم وخروش ملی نیست و بی گمان این فرو ما یگان را از عر ش به فرش می رسا نند . بر این پا یه سا زما ند هی دولتی از جمهوریت به حکومت اسلا می مبدل شده و هم اکنون تنزل به رژیمی پیدا کرده که آ نرا وحدت درد ناک نخبگان واوباش می نامند، چرا که دراین سیستم اهریمنی تعهدی به هیچگونه برابری فلسفی و احترام به حقوق بشر اعم از حقوق فردی واجتما عی وجود ندارد. آنان خود را منتظران منجی بشریت می دانند و ( آزادی ، برابری ، برادری) را هما نطوریکه نا پلئون بنا پارت به نا م حکومت دموکراسی عرضه داشت و سپس تبدیل به یک سیستم ضد بشری وشبه فا شیستی گردید، راهبردی می دانند. و با واپسگرایی و رواج خرافات وسا ختن اتوپیا ومدینه فا ضله در عالم مجازی وایجا د بحرانها ی مکرر بین المللی زمینه تفکر واندیشیدن در خصوص چگونه زیستن را با دار ودرفش و فشارها ی (روانی، اقتصادی، نظامی) از شهروندان می ستانند. و مطا بق با قا نون اساسی جمهوری اسلامی، برگرفته از قرآ ن وعلم رجال، فقه و اصول و در ظا هر مبا نی حقوق بشر که هرگز همسویی با آن ومنشور حقوق بشر کوروش کبیررا ندارد و کثرت گرایی، همانا آزادی ( عقیده ودین ) که در یک نظام سکولار و خردگرا محقق می گردد، همواره در این سیستم افیونی منفور بوده و به شدت سرکوب می شود. امروز همگان شاهد حکومتی مبتنی بر جهل وجنون و جبروجنایت هستیم که چگونه تیشه برریشه ایرانیان می زنند و نسل جوان و آینده ساز کشورمان را به سوی قهقرا و نیستی سوق می دهند و نمی گذارند آزادی واختیار را که جزو حقوق لا ینفک بشری است، اعاده کنند. حتی عدالت نیز قربانی بیداد گران دینی شده است و دژخیما ن تازی صفت با انواع و اقسام شکنجه های فیزیکی و روانی از قبیل تجاوز به انس کما فی السا بق که ا خیرأ نیز مرسوم شده است، روح آزادیخواهی را به زنجیر کشیده و در نهاد و سرشت انسا نی می کشند، و با گرفتن اقرارهای نا روا وغیر قا نونی به زوروتعدی وجود دموکراسی درحکومت اسلا می را در بیداد گاهها مشروعیت می بخشند. و به بیان دگر بیدادگران مشروع خواه تجسم آزادی را بر لبها جراحی می کنند.
اگر سر به سر تن به کشتن دهیم
از آن به که کشور به دشمن دهیم
نگارنده: سید جلیل مرتضی

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen